سقوط «مینی امپریالیسم» شیعی در خاورمیانه

دکتر سعید پیوندی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه لورِن فرانسه در یادداشتی که در کانال تلگرامی خود منتشر کرده، درباره دخالت‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی نوشت:
تصویر سقوط «مینی امپریالیسم» شیعی در خاورمیانه

سال‌ها پیش در بحث دوستانه بر سر تنش‌های نظامی و ژئوپولتیکی منطقه با میشل، همکار دانشگاهی لبنانی ساکن بیروت، او از واژه "مینی امپریالیسم شیعه" برای توصیف حضور نظامی جمهوری اسلامی در لبنان، سوریه، عراق و یا یمن استفاده کرد. او می‌گفت که لبنان و کشورهای مشابه در حقیقت به صورت "نیمه مستعمره" از درون اشغال شده‌اند و بسیاری از تصمیمات سیاسی کلیدی در تهران گرفته می‌شود. حزب الله بدون پنهان‌کاری پول واسلحه‌اش را از ایران می‌گیرد و در خدمت سیاست خارجی و اهداف راهبردی این کشور به ویژه در رابطه با اسرائیل است.

کاربرد واژه "مینی امپریالیسم" برای من از آن نظر جالب بود که دخالت‌های قدرت‌های خارجی دغدغه همیشگی بسیاری در کشور ماست، ولی آن چه را که ما برسر دیگران می‌آوریم را کمتر کسی می‌بیند و یا نقد می‌کند.

میشل مورد لبنان را خیلی خوب و از درون می‌شناسد. او بدون انکار نقش سایر بازیگران خارجی مانند عربستان، اسرائیل، امریکا یا فرانسه در بحران لبنان به ویژگی‌های استعماری ج.ا (جمهوری اسلامی) اشاره می‌کند که در عمل دولت و سیاست ملی را نابود کرده و به آن‌ها اجازه نمی‌دهد پای خود را از جنگ‌ها و بحران‌های منطقه‌ای بیرون بکشند.

دخالت‌های منطقه‌ای ج.ا. که از دوران جنگ با عراق با شعار "آزادسازی قدس" و سپس "نابودیاسرائیل" و گسترش سپاه قدس آغاز شد یکی از تجربه‌های کمیاب در دنیاست. حمید بوزرسلان، جامعه شناس کرد تبار ساکن فرانسه، در کتاب "آنتی دمکراسی در قرن 21"(2025) به نکته اساسی درباره راهبرد ج.ا. در منطقه (نیابتی‌ها، سپاه قدس) اشاره می‌کند. نویسنده با تحلیل گفتمان رایج در میان رهبران ج.ا. به این نتیجه می‌رسدکه ایران شاید تنها کشوری است که سیاست خارجی پرهزینه خود را نه بر اساس منافع ملی که با اهداف مبهم ایدئولوژیک تعریف کرده است.

امروز که در ایران بسیاری حتا در درون حاکمیت هم به خاطر شکست‌های پی‌در‌پی و بزرگ در لبنان، سوریه و یاعراق و خطر حمله نظامی مجدد سخن از ضرورت بازبینی و چرخش سیاست‌های منطقه‌ای می‌گویند این پرسش پیش می‌آید که آیا همان معماران سیاست ویران‌گر پیشین می‌توانند پیام‌آور طرحی نو برای صلح دراین منطقه‌ بحرانی باشند؟ درس‌های گذشته کدامند و چرا بررسی سنجش‌گرانه آن‌چه گذشت و چرایی آن امری اساسی برای پی‌ریزی سیاست خارجی نوین در خدمت صلح است؟ بحث بر سر این است که چه چیزی باید تغییر کند، چگونه و توسط چه کسانی؟ مسئولیت آن‌چه گذشت و خسارت‌های بزرگ آن با کیست؟

پرسش هم‌چنین درباره نوع واکنش و برخورد منفعل نخبگان، نیروهای سیاسی و روشنفکران و حتا دانشگاهیان با ماجراجویی‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی مطرح است. بسیاری، از اصلاح‌طلبان حکومتی تا برخی طرفداران نظام پادشاهی درباره اهداف و پی‌آمدهای این راهبرد یا سکوت کردند، یا بی‌تفاوت ماندند و یا آشکار و پنهان به دفاع از آن پرداختند. شماری ستایش‌گر سویه ضدامپریالیستی و ضداسرائیلی "محور مقاومت" بودند، دیگرانی هم در میان گرایش‌های ناسیونالیستی از "نفوذ منطقه‌ای" ج.ا. چندان بدشان نمی‌آمد و با یادآوری رابطه تاریخی با شیعیان، این کشورگشایی امپریالیستی را به حساب نفوذ و اعتبار منطقه‌ای ایران می‌گذاشتند و رخدادی نیکو برای امنیت ملی.

اگر با انصاف داوری کنیم باید بگوئیم ج.ا. هم در خلق روایت‌های تبلیغی برای سیاست خارجی خود و خواب کردن افکار عمومی و نخبگان بسیار ماهرانه عمل کرد. حضور نظامی در سوریه برای حمایت از دولت اسد (پیش از پیدایی داعش) با روایت "مدافعان حرم" توجیه شد و ستیزکور با اسرائیل به صورت امری بدیهی و پرسش نکردنی در آمد...

اکنون ج.ا. مانده و یک صورت حساب کلان برای ایران و آوار سنگین چهار دهه ماجراجویی مکتبی بی‌حاصل و ویران‌گر در منطقه. آن‌چه که قرار بود بازدارنده باشد و خاکریز دفاعی به تهدید امنیتی کلان تبدیل شده است.

سفر علی لاریجانی دبیرشورای عالی دفاع به عراق و لبنان اولین آزمون دورانی است که در آن سخن از تغییر سیاست جمهوری اسلامی در برخورد با نیروهای نیابتی به میان می‌آید. پرونده لبنان در این میان به خاطر درگیری مستقیم با اسرائیل از حساسیت بیشتری برخوردار است. در حقیقت کاهش تنش با امریکا و اسرائیل بدون توافقی بر سر آینده سلاح‌ها و نیروی نظامی حزب الله بسیاردشوار به نظر می‌رسد. از واکنش‌های انتقادی مقامات لبنانی در جریان سفر لاریجانی و آن‌چه نعیم قاسم، دبیر کل حزب الله، درباره طرح دولت لبنان و تهدید به جنگ داخلی وراه انداختن "نبرد عاشورایی" گفت هنوز بوی صلح نمی‌آید.

و نکته آخر این‌که نمی‌توان از سقوط"مینی امپریالیسم شیعی" و ورشکستگی سیاست‌های منطقه‌ای ج.ا. سخن گفت و یادی نکرد از جوانان و دیگرانی که از همان سال 1388 در خیابان‌ها فریاد "نه غزه، نه لبنان..." سر دادند. آن‌ها در سمت درست تاریخ ایستاده بودند.